روایت راه‌اندازی کارگاه خانوادگی با طعم شیرینی و زعفران و گلاب

کد :
68295
آخرین به روزرسانی :
11 اردیبهشت 1403 - 10:28

از پیشنهاد صفحه «روایت راه‌اندازی کارگاه خانوادگی با طعم شیرینی و زعفران و گلاب» به دیگران متشکریم.

Enter the email address of the recipient.
HTML is not allowed in this field.
دسته بندی
برگزیده
اشتغال و خودکفایی
به مناسبت روز کارگر منتشر شد؛

روایت راه‌اندازی کارگاه خانوادگی با طعم شیرینی و زعفران و گلاب

بانوی پرتلاش مددجو با دریافت تسهیلات اشتغال و راه‌اندازی کارگاه سوهان‌پزی، یک کسب و کار خانوادگی پردرآمد ایجاد کرده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی کمیته امداد، عطر خوش گلاب و زعفران درون کارگاه خوش رنگ و لعاب سیده زهرا پیچیده است. اینجا پر از حس شیرینی و بوی خوش و آشنای نوستالژی است؛ اینجا کارگاه سوهان‌پزی این بانوی خوش‌فکر است، کارگاهی که نامش را هم  معنی تلاش گذاشته است؛ آنچه که او در تمام طول زندگی‌اش انجام داده است، این که تلاش کند برای زندگی بهتر.

سیده زهرا واقعا قهرمان این روایت است، قهرمان کارگاه، خانواده، کارگران و فرزندانش. او پشتکار همه روزهاش را با همیاری کمیته امداد امام خمینی (ره) به کار بسته است تا کارگاهی بسازد برای دختران و پسرانی که دوست دارند کار کنند. سیده زهرا حالا 17 سال است کارآفرینی میکند و خروجی کارش، پر از مهر مادرانه برای کارگران و فرزندانش و عطر خوش زعفران و گلاب سوهان است برای شهرهای دیگر است.

او حالا 63 سال سن دارد و در شهرستان چناران مشهد زندگی میکند، جایی کارگاهی ساخته برای جوانانی که میخواهند نان حلال ببرند سر سفره خانوادهشان. بانوی سیده این قصه مادری کرده برای کارگاهش درست مانند هر دو بچه‌هایش. او تعریف می‌کند از 45 سال قبل، زمانی که زندگی‌اش را با عشق با همسرش شروع کرد، بعد اما اجل امان نداد به همسرش و او ماند و دو بچه قد و نیم قد، یک پسر و یک دختر که گذشت زمان مادر را برایشان، قهرمان کرد.

از خلی زود میدانست که خودش باید کار کند و خرج زندگی و فرزندانش را در بیاورد، پس از همان ابتدا، دست به کار شد برای این که کسب و کاری راه بیندازد، یک روز آشپزخانه زد و روز دیگر، کارگاه شیرینی‌پزی. در بیشتر کارهایی که شروع میکرد اما شکست خورد تا زمانی که 17 سال قبل، کارگاهی زد، با طعم شیرینی، زعفران و گلاب و سوهان پخت. در ابتدای کار اما کار را با حمایت کمیته امداد شروع کرد. او میگوید، کارش را از صفر شروع کرده بود، حتی از زیر صفر و برای شروع کسب و کار هم پولی نداشت. به همین دلیل هم رفت سراغ کمیته امداد تا وام اشتغال‌زایی بگیرد. او البته در کلاس‌های کارآفرینی و راه‌اندازی یک شغل کمیته هم شرکت کرد. سیده زهرا، بعد از شرکت در کلاس‌ها، حالا به اصطلاح چپش پر بود و میدانست که برای مقابله با مشکلات باید چه کار کند. به همین دلیل میگوید، با قدرت دوباره کارگاهش را راه انداخت، در ابتدا با فرزندانش، پسرش و دخترش و بعد، به مرور، کارگران به کارگاه اضافه شدند، سالن کارگاه بزرگتر شد و میزها و دستگاه‌های پخت در کارگاه جای گرفت تا به امروز که بیش از 30 کارگر در کارگاه سیده زهرا، کار میکنند و حتی بسته‌های خوش رنگ و لعاب سوهان، به استانهای دیگر، صادر می‏شود.

سیده زهرا تنها نیست، پسرش احمد که حالا 40 ساله است، مدیر داخلی کارگاه است. سیده زهرا بعد از گذشت فراز و فرودهای بسیار، کار را داده است به دست پسرش، تا کارهای مالی، مدیریت کارگران و استخدام را انجام دهد. احمد میگوید که کارگاه همه چیزش است. همه دارایی که دارد، بالاتر از آن اما مادرش همه دارایی‏اش است که با شجاعت و تلاش، کارگاه را کارگاه کرده. احمد توضیح میدهد که اگر تلاش‌ها و از خود گذشتگیهای مادرش نبود، کارگاه، کارگاه نمیشد. او حالا مادر را قهرمان زندگی میداند.

سعادت خانم دختر 38 ساله سیده زهرا هم همین حس را به مادرش دارد. او هم مادر را قهرمان زندگیاش میداند زمانی که میگوید، کارگاه خانه دومش است و پر از حس امنیت و آرامش؛ زمانی که مادرش، واقعا برای او، کارگاه و همه مردان و زنانی که در کارگاه کارگری می‏کنند، مادری می‏کند.

انتهای پیام

 

X
می‌خواهم کمک کنم (واریز آنلاین)