![](/sites/default/files/styles/node_film_top_small/public/domain/news_emdad_ir/images/1402/12/13/reshad222-e1706862956614.jpg)
روایتی از زندگی و شهادت امدادگر شهید «سعید رشاد»
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کمیته امداد، «سعید رشاد» در یکم فروردین سال ۱۳۴۵ در شهرستان دزفول به دنیا آمد و در خانوادهای که پدر با حقوق اداره پست امرار معاش میکرد، پرورش یافت و بزرگ شد.
هنوز چند بهار از عمر پربرکتش نگذشته بود که از نعمت پدر محروم شد و از کودکی گرد یتیمی بر چهره معصومش نشست، اما از آنجا که مادر صبورش اداره زندگی را به دست گرفته بود، با رسیدن به سن تحصیل وارد حوزه علم آموزی شد و با گذراندن مقاطع ابتدایی و راهنمایی وارد دوره متوسطه شد و تا پایان این دوره در رشته ریاضی تحصیل کرد، اما به دلیل مشاغل فراوان موفق به دریافت مدرک دیپلم نشد.
دوران نوجوانی سعید همزمان بود با خیزش قیام مردم مسلمان ایران و انقلاب اسلامی، آنگاه که وی با نام امام خمینی (ره) آشنا شد، دیگر خود را نمیشناخت و خود را وقف انقلاب و نهضت و قیام اسلام کرد.
نمونه انسان کامل و اخلاق نیکو
وی خود را وقف محرومان و مستمندان کرده بود. شب و روز سعی و تلاشش این بود تا گرهی از مشکلات آنان باز کند. آنچه که سعید در کار خود حساسیت ویژهای به آن نشان میداد توجه خاص به کودکان بی سرپرست و یتیم بود و سعی میکرد به هرگونه که شده غبار غم و گرد یتیمی را از چهره آنها بزداید.
وی انسانی کامل و نمونه اخلاق نیکو بود به طوری که باعث میشد هر کس در اولین برخورد با وی شیفته اخلاق او شده و جذبش شود. کمتر حرف میزد و بیشتر اهل عمل بود. سکوت معنادار، متانت و احسان نیز از دیگر ویژگیهای برجسته اخلاقی ایشان بود، به طوری که این ویژگی زبانزد دوستان و آشنایان بود. به خواندن نماز اول وقت در مسجد مقید بود و همچون تشنه کامی با حضور در جلسات قرائت قرآن خود را از چشمه سار زلال وحی و نبوت و احکام نورانی اسلام سیراب میکرد.
عضویت در بسیج
همزمان با تشکیل نیروهای عظیم بسیج و آغاز جنگ تحمیلی، فعالیت ایشان از جنب و جوش بیشتری برخوردار شد و از همان ابتدا جذب بسیج شد تا حفاظت و پاسداری از انقلابی را که با خون صدها شهید گلگون کفن به ثمر نشسته بود به عهده گیرد. لیاقت و شایستگی ایشان در انجام مسئولیتها باعث شد تا در ردههای بالای بسیج سپاه پاسداران مشغول شود.
وی حضور در جبهه را یک تکلیف الهی میدانست و به همین دلیل بصورت داوطلب عازم جبهههای حق علیه باطل شد و در مناطق عملیاتی کرخه، رمضان، کوشک حاضر شد تا به فرمان و ندای رهبر خود لبیک گوید.
استخدام در کمیته امداد
پس از پایان جنگ تحمیلی، شور و شوق خدمت به مردم به ویژه مستمندان باعث شد تا به کمیته امداد شهرستان دزفول بپیوندد و تلاش مقدس خود را در جبهه دیگری ادامه دهد. همگام با سربازان گمنام جبهه محرومیتزدایی تلاش و کوشش خود برای زدودن فقر از جامعه و دستگیری و کمک به محرومان را آغاز کرد.
همیشه تلاش و همت خود را صرف خدمت به این قشر از جامعه میکرد و با رضایت آنها، رضایت خداوند سبحان را بدست میآورد. برای او خدمت به محرومان زمان و وقت معنا و مفهومی نداشت. چه شبها که غذا و توشهای تهیه میکرد و همچون مولا و مقتدای خود حضرت علی (ع) به در خانة مستمندان میرفت تا حوائج آنها را برطرف سازد و شکم گرسنهای را سیر کند.
فرماندهی بسیج کمیته امداد
علی رغم اینکه اغلب وقت خود را در رسیدگی به حل مشکلات مددجویان صرف میکرد و مسئولیتهایی، چون مسئول درمان، مسئول آمار و اطلاعات کمیته امداد امام خمینی (ره) دزفول را به عهده داشت، اما از بسیج و سازماندهی نیروها نیز غافل نبود و لذا با شایستگی که داشت فرماندهی بسیج اداره کمیته امداد امام خمینی (ره) به وی واگذار شده بود.
یک روز قبل از شهادت
شوق خدمت به محرومان در او آن چنان جوشان بود که حتی تا یک روز قبل از شهادتش برای تهیه داروهای کمیاب برای نیازمندان با یکی از مراکز درمانی خارج از دزفول هماهنگی به عمل آورده بوده تا از آن جا داروی مورد نیاز آنها را تهیه کند.
سرانجام پس از یک ماه عبادت و بندگی خدا در ماه مبارک رمضان و در آستانه بیستمین فجر انقلاب اسلامی ۱۳ بهمن ۱۳۷۶ درحالیکه همراه تنی چند از کارکنان کمیته امداد امام خمینی (ره) پس از زیارت دانیال نبی (ع) در شوش، برای بازدید از مناطق عملیاتی فتحالمبین عازم منطقه غرب کرخه شده بودند بر اثر انفجار مین به جای مانده از دوران ۸ سال دفاع مقدس به همراه ۳ تن از همکارانش مظلومانه به شهادت رسید. مزار ایشان در بهشت علی دزفول واقع است. روحش شاد.
انتهای پیام