داستان یک افتتاح، داستان یک عکس نوستالژی

کد :
70256
آخرین به روزرسانی :
6 مرداد 1403 - 11:09

از پیشنهاد صفحه «داستان یک افتتاح، داستان یک عکس نوستالژی» به دیگران متشکریم.

Enter the email address of the recipient.
HTML is not allowed in this field.
دسته بندی
برگزیده
تصویرگردان بزرگ
مشارکت‌های مردمی
رویداد

داستان یک افتتاح، داستان یک عکس نوستالژی

حدود 10 سال پیش به همراه مدیرکل کمیته امداد استان ایلام و چند نفر دیگه برای افتتاح مرکز نیکوکاری میمه به آن بخش سفر کرده بودیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کمیته امداد،زمانی که ما به میمه رسیدیم مردم میمه روبری آن مرکز نیکوکاری که دفتر آن در کنار مسجد میمه بود جمع شده بودند. بخشدار و تعدادی از مسئولان میمه و شهرستان دهلران هم حاضر بودند.

زمانی که مدیرکل کمیته امداد استان ایلام ( علی حسین احمدی) میخواستند روبان افتتاح را قیچی کنه و مرکز افتتاح بشه مکثی کرد و خطاب به جمعیت گفت: اینجا در این جمع کسی از خانواده های شهداء حضور داره؟ بعد ناگهان نگاههای جمعیت به سمت یک پیرمرد شیک پوش و خوش اندام که بعد متوجه شدیم خیلی خونگرم و خوش صحبت هم هست رفت. و تعدادی همزمان گفتند بله آقای منوچهر فرهادی.

سپس مدیرکل، آن پیرمرد خوش پوش و خوش صحبت را که کتا و شلوار شیکی به تن داشت و چفیه و سربند کوردی هم به سرش بسته بود و پدر یکی از شهدای میمه بود را کنار خودش دعوت کرد. بعد از صحبت های کوتاه مدیرکل کمیته امداد، وی قیچی را به دست مرحوم منوچهر فرهادی داد و او روبان را قیچی و مرکز نیکوکاری میمه افتتاح شد.

مدیرکل کمیته امداد که از رفتار و شخصیت آن پیرمرد شیک پوش و پدر شهید فرهادی خوشش آمده بود در داخل مسجد که مراسم اصلی افتتاحیه با حضور مردم میمه برگزار بود هم او را به کنار خودش دعوت کرد و مرحوم منوچهر فرهادی بعد از سخنرانی مدیرکل هم به نمایندگی از مردم میمه دقایق کوتاهی سخنرانی کرد.

یاد و خاطره زنده یاد منوچهر فرهادی پدر شهید گرانقدر فرهادی را گرامی میداریم.

 حشمت اله کرمی نژاد

X
می‌خواهم کمک کنم (واریز آنلاین)